Untitled-2

نگاهی به ۱۰ مورد از بهترین فیلم‌های سورئال

نگاهی به ۱۰ مورد از بهترین فیلم‌های سورئال

وقتی صحبت از هیجان‌انگیزترین، عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین فیلم‌های تمام دوران می‌شود، جای تعجب نیست که نام کارگردان‌های بزرگی مانند دیوید لینچ، تری گیلیام، چارلی کافمن، آری استر و دیوید کراننبرگ به میان بیاید. سورئال‌ترین فیلمسازان سینمای جهان که می‌توانند به ضمیر ناخودآگاه انسان نفوذ کنند، به‌گونه‌ای که خود مخاطب غالبا از آن بی‌خبر است و بدون آنکه آمادگی لازم را داشته باشد درگیر یک تجربه سینمایی عمیق و فراموش‌نشدنی می‌شود.


اقیانوس آبی خبر – اخبار برندها|

۱۰.( The Man Who Killed Don Quixote (۲۰۱۸

تری گیلیام از جمله فیلمسازان مطرح داستان‌های سورئالیستی است که پیش از این هم آثاری از این دست مانند Brazil (برزیل) و Tideland را کارگردانی کرده. وی با ساخت فیلم The Man Who Killed Don Quixote (مردی که دن کیشوت را کشت) خودش را حتی بیش از پیش به عنوان یک کارگردان صاحب سبک ثابت کرد.

این فیلم یک درام ماجراجویانه است که در آن آدام درایور نقش شخصیت توبی را ایفا می‌کند؛ یک کارگردان سینما که با پیرمردی خراز به نام خاویر (با بازی جاناتان پرایس) که می‌گوید دن کیشوت است سراغ یک سری ماجراهای ناگوار می‌رود.

۹. Anomalisa ۲۰۱۵

چارلی کافمن یکی از اصیل‌ترین و عجیب‌ترین فیلمسازان سینما است که تاکنون برخی از متفاوت‌ترین و غیرمعمول‌ترین آثار هنری هالیوود را خلق کرده است و از این حیث شهرت دارد.

درحالی که وی فیلمنامه آثار ماندگاری مثل Being John Malkovich (جان مالکوویچ بودن) و Adaptation (اقتباس) را نوشته و جزو مهم‌ترین فیلم‌های دوران کاری او به شمار می‌روند، اما اکنون باید به این استاپ موشن درام که به کارگردانی او در سال ۲۰۱۵ اکران شد، اشاره کرد. این فیلم بر اساس نمایشنامه‌ای از خود کافمن با همین نام در سال ۲۰۰۵ ساخته شد و در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۵ توسط پارامونت به انتشار رسید.

فیلم در مورد نویسنده‌ای به نام مایکل استون (با صداپیشگی دیوید تیولیس) است که درباره ارائه خدمات به مشتریان می‌نویسد. او به خوبی نمی‌تواند با مردم ارتباط برقرار کند تا زمانیکه با زنی منحصر به‌فرد به نام لیزا (با صداپیشگی جنیفر جیسون لی) در یک هتل آشنا می‌شود. این فیلم پرطرفدار و پرمخاطب کافمن، عجیب، سرگردان و به‌طور عجیبی نشاط‌آور است که می‌تواند جلوه‌های بصری دلهره‌آور را با احساسات انسانی ترکیب کند و در نتیجه به طرز شگفت‌انگیزی گرم و دل‌پذیر باشد.

۸. Meshes of the Afternoon ۱۹۴۳

«سایه‌های نیمروز» یک فیلم تجربی بسیار کوتاه به کارگردانی مایا درن و الکساندر همید است که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. این فیلم داستان زنی (با بازی مایا درن) را دنبال می‌کند که به خانه بازمی‌گردد، به خواب می‌رود و کابوس‌های شدیدی را تجربه می‌کند که مرز بین خودآگاه و ناخودآگاه، زندگی بیداری و خواب را محو می‌کند.

درن و همید تصمیم داشتند یک فیلم شخصی و آوانگارد بسازند که درباره مشکلات حاد و علیل‌کننده روانی انسان باشد؛ همانند فیلم‌های فرانسوی سگ اندلسی (۱۹۲۹) و عصر طلایی (۱۹۳۰) که «لوئیس بونوئل» و «سالوادور دالی» ساختند.

۷. Twin Peaks: Fire Walk With Me ۱۹۹۲

از زمان اکران اولین فیلم بلندش در سال ۱۹۷۷، هیچ فیلمسازی به اندازه دیوید لینچ به‌خاطر خلق آثار سورئال شهرت پیدا نکرده است. Twin Peaks: Fire Walk With Me که می‌تواند به ضمیر ناخودآگاه انسان به آزاردهنده ترین و قابل تامل‌ترین راه ممکن نفوذ کند، اقتباس سینمایی از سریال Twin Peaks است که اساسا به عنوان پیش درآمدی برای حماسه لورا پالمر (شریل لی) عمل می‌کند.

۶. Mulholland Drive ۲۰۰۱

جاده مالهالند اغلب به عنوان یکی از سورئالیست‌ترین آثار و جزو بهترین فیلم‌های دیوید لینچ به شمار می‌رود. رویاها، کابوس‌ها، خاطرات و فراموشی روانی همه در یک داستان پرهیاهو و حیرت‌انگیز از زنی به نام بتی (نائومی واتس) ترکیب می‌شوند که تلاش می‌کند پس از یک تصادف ویرانگر در لس‌آنجلس، زندگی خود را دوباره معنا کند.

قطعه پازل سینمایی از نظر داستانی چالش برانگیز است و در عین حال برای کسانی که می‌توانند معنای رمزگذاری شده فیلم را بشکنند بسیار ارزشمند است. تعداد کمی از فیلمسازان می‌دانند که چگونه مانند لینچ به زوایای غیرمجاز ذهن انسان ضربه بزنند و در عین حال سرگرمی ثابتی را ارائه دهند. اغوا کننده و عجیب و غریب جاده مالهالند به اندازه جاده‌ای که از آن نام برده شده پیچ در پیچ است.

۵. Midsommar ۲۰۱۹

آری استر در دومین فیلم بلند خود به بررسی افسانه‌های ماندگار ترسناک عامیانه اسکاندیناوی در میدسامر پرداخت. اگرچه این فیلم به اندازه Hereditary (موروثی) ترسناک نیست، اما بسیار دیوانه‌کننده‌تر است، زیرا بینندگان از لحاظ روحی و روانی از طریق شخصیت‌های اصلی که در حال پیشرفت هستند، پازل‌های داستان را حل می‌کنند.

این فیلم ماجرای یک زوج آمریکایی را دنبال می‌کند که در حال تلاش برای حل مشکلات خود در یک جشنواره تابستانی آفتابی سوئد در طول تعطیلات هستند. آداب و رسوم محلی و تشریفات مذهبی عجیب و غریب و پیچیده مخاطبان را به فکر فرو می‌برد و آن‌ها را وادار می‌کند تا پاسخ معنای کلی را بیابند. میدسامر جاه‌طلب، ترسناک و پر از تصاویر عجیب فرویدی است.

۴. Daisies ۱۹۶۶

Daisies (بابونه‌ها) تنها کمدی بی‌نظیری است که به کارگردانی و نویسندگی ورا چیتیلووا موفق به کسب درجه شد.

این فیلم داستان دو زن به نام‌های ماری ( با بازی جیتکا سرهوا، ایوانا کارانووا) را دنبال می‌کند که از مردان مسن سرقت می‌کنند و از پول آن‌ها برای لذت بردن هرچه بیشتر استفاده می‌کنند. زیاده‌روی، هرزگی و شیطنتی که در پی می‌آید به یک کنجکاوی دیوانه‌کننده و هذیان‌آمیز برای نتیجه‌گیری منجر می‌شود.

لذت گرایی محض در این فیلم به گونه‌ای به تصویر کشیده شده که طرح و شخصیت‌ها غیر ضروری به نظر می‌رسد. همه این‌ها مونتاژ خیره کننده‌ای از سورئالیسم قابل توجه است که هر طرفدار فیلم باید حداقل یک بار آن را تجربه کند.

۳. Eraserhead ۱۹۷۷

دیوید لینچ با اولین فیلم کابوس‌‌گونه سورئال خود، یعنی Eraserhead (کله‌پاک‌کن) یک حمله صنعتی سیاه و سفید و آوانگارد به حواس، جهان را شوکه کرد. اغراق بر اهمیت و تأثیر فیلم، نه فقط در میان فیلم‌شناسی لینچ، بلکه برای یک نسل کامل از فیلمسازان، دشوار است.

داستان فیلم درباره هنری اسپنسر (جک نانس)، مرد عجیبی است که در یک زمین بایر صنعتی فقیر زندگی می‌کند. هنگامی که فرزند جهش یافته‌اش به دنیا می‌آید، در حالی که با دوست دختر عصبانی خود و والدین فوق‌العاده عجیب او سر و کار دارد سعی می‌کند آن را زنده نگه دارد. همان‌طور که فقط لینچ توانایی چنین کاری را دارد، این فیلم تاریک‌ترین غارها و دورافتاده‌ترین فرورفتگی روان انسان را برای ایجاد یک کابوس بیداری نمایش می‌دهد.

۲. Naked Lunch ۱۹۹۱

دیوید کراننبرگ هم مانند دیوید لینچ، چندین تجربه سینمایی درجه یک و هیجان‌انگیز را در قالب فیلمنامه خلق کرده است. وی که به‌عنوان استاد وحشت بدن نیز شناخته می‌شود، این دو اصل را در منبع بی‌نقصی با هم ادغام کرد و رمان دیوانه‌وار ناهار برهنه ویلیام اس. باروز را اقتباس کرد.

فیلم «ناهار عریان» داستان توهم‌آمیز بیل لی (پیتر ولر)، یک نابودگر حشره را دنبال می‌کند که به ماده کشنده‌ای که برای از بین بردن خزنده‌های عجیب غریب استفاده می‌کند معتاد می‌شود. این اثر کراننبرگ یک کلاسیک کالت به تمام معنا، سبک‌ها، ترانه‌ها، دوره‌ها و موارد دیگر را در هم می‌آمیزد که می‌تواند لکه‌های جبران‌ناپذیری در مغز هر فرد ایجاد کند.

۱. House ۱۹۷۷

این کمدی ترسناک ژاپنی بسیار سرگرم‌کننده و حیرت‌انگیز به مکان‌هایی می‌رود که برای باور کردن باید دیده شود و هر گره روان‌شناختی مغز انسان را طعنه زده و قلقلک می‌دهد.

داستان به کارگردانی نوبوهیکو اوبایاشی، هفت دختر مدرسه‌ای را دنبال می‌کند که در یکی از خانه‌های تسخیر شده اجدادی عمه‌شان گرد هم می‌آیند، جایی که عجیب‌ترین، غیرقابل باورترین، کابوس‌کننده‌ترین پدیده‌های فراطبیعی رخ می‌دهد. انفجار رنگ یک چیز است، زنده خورده شدن توسط یک پیانوی متحرک کاملا چیز دیگری است و این ممکن است بهترین صحنه فیلم باشد.

World of Words

منبع : screenrant

دیدگاه خود را در میان بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *