نشانههای زودهنگام سقوط یک استارتاپ
تصمیمگیری اشتباه و رفتار غیرحرفهای یک مدیرعامل و عدم توجه او به انتظارات سرمایه گذاران و مشتریان میتواند ادامه حیات شرکت را با چالش روبهرو کند.
اقیانوس آبی خبر – اخبار برندها|بانی فالی وانگ، نویسنده، سرمایهگذار و مدیرعامل شرکت پیکه (Pique) در وبسایت کورا، ده رفتار اشتباه مدیرعاملان را که میتوانند به مشکلات جدی یک استارتاپ منجر شوند و در نهایت باعث سقوط شرکت شوند، به این ترتیب ذکر کرد:
۱- سرمایهگذارانتان به شما توصیههایی کردهاند که شما آنها نادیده گرفتهاید. در این صورت آنها احتمالاً علاقهی خود را به ادامهی مشارکت با شما از دست میدهند و سرمایهگذاری خود را متوقف میکنند.
۲- بهعنوان مدیرعامل، بیشتر وقت خود را صرف این میکنید که مصاحبه کنید، برای شرکت در کنفرانسهای مختلف به شهرهای دور و نزدیک سفر کنید و این مسائل شما را بهقدری مشغول میکنند که وقتی برای رسیدگی به شرکت خودتان را ندارید.
۳- بهعنوان مدیرعامل، شما اطلاعی از روند حسابداری شرکت ندارید و به دنبال یادگیری آن نیستید.
۴- برای مدتی طولانی به یکی از مشتریان خوب خود وابستهاید و فکر میکنید تا زمانی که او را راضی نگه میدارید نیازی به رسیدگی به سایر مشتریها نیست.
۵- شما استارتاپ خود را با هدف تولید کالای X تأسیس کردهاید ولی حالا مشتریان نیازی به کالای X ندارند. آنها به کالای Y علاقهمند هستند که انفاق شما توانایی تولی آن را دارید، ولی از پرداختن به آن امتناع میکنید و منتظر هستید مشتریان با شما هماهنگ شوند.
۶- شما کالا و خدماتی را تولید میکنید و معتقدید عرضه، تقاضای خودش را به دنبال میآورد. وقتی این اتفاق نیفتاد، شما هنوز به صرافت نیازهای واقعی مشتریان نیستید و با همان منوال پیشین، کالا و خدمات بعدی را تولید میکنید و بازهم منتظر میمانید تا برای تولیدات شما تقاضا به وجود بیاید.
۷- فاکتورهای اجتماعی، زیرساختهای تولیدی شما و رفتارهای مصرفکننده باهم هماهنگ نمیشوند، به همین علت شما خیلی زود بازاریابی محصولات خود را شروع میکنید.
۸- هنگامیکه همهچیز طبق برنامه و طرح شما پیش نمیرود یا از جایی بازخورد منفی میگیرید، کنترل خود را از دست میدهید و عصبانی، دلسرد یا وحشتزده میشوید.
۹- شما پایهگذار فنی شرکت نیستید. فرد دیگری این تکنولوژی را راهاندازی کرده و حالا شما پروسههای تولیدی یا میانهای شرکت را درک نمیکنید.
۱۰- دارایی نقدی شما کافی نیست و برای چنینی موقعیتی برنامهریزی ندارید. نمیتوانید حساب نقدینگی را افزایش دهید و سرمایهگذاران هم دیگر به شما و شرکتتان اعتماد ندارند. البته این مورد، متأسفانه یک نشانهی زودهنگام نیست و احتمالاً دیگر برای هر اقدامی دیر است!
ابتدای راه استارتاپها همیشه پر از انرژی و امید است و مؤسسان تصور میکنند همهی شرایط بر وفق مراد آنها است. آنها وارد زمینهای شدهاند که به آن علاقه دارند و در کنار آن بدون ترس از رقیب، فعالیت میکنند.
اما پس از مدتی مشکلات شروع میشوند. شما بهعنوان یک استارتاپ (خصوصاً در حوزهی فناوری) وارد حوزهای شدهاید که غولهای آن زمینه و برندهای سرشناس حضور دارند. رفتار چند سال اخیر این غولها نشان میدهد که آنها همیشه به دنبال استارتاپهای موفق هستند تا با خرید و ادغام آنها، حوزههای تحت پوشش این شرکتها نوپا را نیز به فعالیت سازمان خود اضافه کنند.
بهعنوان مثال، فیسبوک در سال ۲۰۱۶ از تصمیم خود مبنی بر راهاندازی پلتفرم ارتباطات درونسازمانی با نام Workplace پرده برداشت. در این مورد، غول شبکهی اجتماعی میتواند با خرید سرویس مشابه یعنی Slack و ادغام قابلیتهای آن با سرویسهای چت و ارتباط خود، سرویسی عالی عرضه کند. در مثالی دیگر این شرکت در پی خرید استارتاپی در موضوع رزرو سرویسهای مسافرتی مانند هتلها است.
World of Words
منبع: inc
دیدگاه خود را در میان بگذارید